سلام پیرایدآشنایی قدیم خاطرات گذشت را زنده می کند .کدام گذشت ما که داریم پیراید را سوار می شویم حال و آینده ما را پیراید تشکیل داد .پیراید ماشین که تمام رویاهها ما را تشکیل داد. از داشتن آن به خود مغرور می شویم .باعث افتخار خانواده ما می شود ودر فامیل برای خود دارای ماشین هستیم و دیگران به ما احترام می گذارند.من فردی ایرانی هستم. که با زحمات بسیار کشیدم و پول های را پس انداز کنم .خودروی راحت وکوچک برای خانواده خود تهیه کنم تا به صورت راحت و آسوده بتوانند در شهر رفت امد کنند بعد از خریدن پیراید سفید که در خانواده ما به اسب سفید معروف شد . همسرم تصمیم گرفت که رانندگی کند . اوهم سوار اسب سفید شود . اسب سفید الان دو تا سوار کار داشت.
همیشه این اسب سفید که همراه من است وقتی صبح که از آن خانه بیرون می روم سوار اسب سفید می شوم برای گرفتن نان و خرید منزل را انجام می دهم.دیگر راه نمی رفتم. فقط ماشین سوار می شدم این باعث شد که هروز شکم من جلوتر می رفت واین باعث شد که کلسترول خون من افزایش پیدا کند و ناراحتی قلبیم بیشتر شود و رگهای قلبم بگیرد . و من یک روز که سوار ماشبن شدم دچار تنگی نفس شدم و حال بد شد بیهوش شد و من کنترل ماشین را از دست دادم و با درخت تصادف کردم و پیراید سفید من خسارت دید واورژانس آمد و به بیمارستان رساند و قلبم را عمل کردم. ماشین من را بردند به تعمیر گاه و چ.ن بیمه بدنه بود خسارت آنر ا شرکت بیمه داد ومن هم توانستم این جا از خسارت که در اثر اتفاق که برای پیش آمده بود با آینده نگری که داشتم و ماشین خود را بیمه بدنه کرده بود خسارت را از شرکت بیمه دریافت کنم ولی اسب سفید من که دیگر ناقص شده بود. دیگر نتوانست مانند روز اول خیابان شهر زیبا ساوه را بدود آودیگر آسیب دیده بود و دکتر گفت بودند من باید فعالیت بدنی بیشتر داشته باشم و من پیراید سفید خود را با افت قیمت فروختم.تا بتوانم با پای پیاده در خیابا ن و کوچه ساوو در پاییز راه بروم.